شرق/ایوان ریدلی،روزنامه نگار انگلیسی: «من از سفر به ایران در دوران برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 2009 بهره بردم و در آن زمان دسترسی آزادانهتری به شهروندان معمولی برای صحبتکردن با آنان داشتم. آنچه من یافتم عشق و ستایش به احمدینژاد از سوی طبقه کارگر و طبقه دهقانان ایرانی بود، چراکه او با آنان حشرونشر داشت و با زبان خودشان با آنها صحبت میکرد. من پس از آن با جمعی از شهروندان ایرانی مسلط با زبان انگلیسی و همچنین نخبگان روشنفکر ایرانی در تهران صحبت کردم و فهمیدم با وجود آنچه در کلام میگویند، آنان نماینده اکثریت مردم نیستند. زمانی که بازگشتم و با شبکه خبری «سیانان» مصاحبهای را انجام دادم، پیشبینی کرده بودم نتیجه انتخابات بهنفع احمدینژاد خواهد بود و دقیقا هم همین موضوع روی داد. از خانوادهای با پیشینه کارگری میآیم و دیدهام چگونه نخبگان شهری تلاش میکنند صدای خود را تا حداکثر ممکن برای تأثیرگذاری بر جامعه بالا ببرند، اگرچه آنان نماینده دیدگاههای اکثریت مردم نیستند. بسیاری از شبکه های تلویزیونی آنچه در ایران روی میداد را تحریف میکردند و فعالان شبکههای اجتماعی نیز از مهارتهایشان در کاربرد زبان انگلیسی برای ارائه تصویری مخدوش از آنچه روی داده بود، سوءاستفاده میکردند. فراتر از این رویکرد تحریفشده، آنچه من در میان آنان میدیدم، وجود این رویکرد بود که دهقانان و طبقه کارگر نباید اجازه داشته باشند که در انتخابات شرکت کنند، چراکه دانش و درک سیاسی جامعی ندارند. حقیقت آن است که نخبگان روشنفکر ایران، دموکراسی را درک نمیکنند. آنان زیبایی «یک نفر یک رأی» را درک نمیکنند. »